غمگینــم…
مثه عکسـی در اعلامیــــه ی ترحیـــــم !
کـــه "لـــبخنــدش" ..
دیگــران را "مـی گــریـانـد" …!
- ۱ نظر
- ۱۸ اسفند ۹۱ ، ۲۲:۳۲
غمگینــم…
مثه عکسـی در اعلامیــــه ی ترحیـــــم !
کـــه "لـــبخنــدش" ..
دیگــران را "مـی گــریـانـد" …!
دکتـر پـای نسـخه ام بـنویـس
"مـمنـوع الـملاقـات"...
بـگذار تـنهـایـیم دلیـل پـزشـکی داشـته بـاشـد...
مدتـــــهاســـــت
دلـــــم شــــروعـــــی تــــازه میخـــــواهـــــد
تو بیـــــا ...
مـــــرا دوبــــــاره آغــــازکـــــن ..
هوا گرفته بود
باران
میبارید
کودکی آهسته گفت:
خدایا گریه نکن درست میشه
درست میشه
گاهی وقتها یه نفر، در یه شرایطی، یه بدخلقی می کنه
همون طور که هممون اشتباه می کنیم
ولی بعضی ها بیشتر زیر ذره بینن
کارهای خوبشون نادیده گرفته میشه
و کارهای اشتباهشون بزرگ جلوه داده میشه.
خیلی سخته بین آدمایی
باشی که دردتو نمیفهمن
بدتر از اون انتظار زیادی هم دارن...
آهای ِ روزگار
برایم مشخـــص کن
اینبــار کــدام سازت را کوک کــرده ایی تا برایم بزنـــی
می خواهـــم رقصــم را با سازت
هماهنگ کنم ...
چه اشتباه بزرگیست
تـلــخ کردن زندگیمان
برای کسی که در دوری ما
شیرینترین لحظات زندگیش را سپری می کند
میگن پشت سر مسافر آب بریزی برمیگرده
اشک که از آب زلال ترهپس چرا مسافر من برنمیگرده
به نام علی
با خدا باش ،پادشاهی کن
بی خدا باش،هرچه خواهی کن
این شعریه که به دیوار اتاقم زدم و بیشتر وقتا هم استفاده میکنم...والانم خواستم شروعی باشه برای نوشته هام...