ﺧﺪﺍﯾـــــــــــــﺎ
ﮔﻔﺘﻢ ﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺯﺷﺖ ﺍﺳﺖ، ﻣﻬﻤﺎﻧﯽ ﺭﻓﺘﻦ...
ﺩﺳﺖ ﭘُﺮ ﺁﻣﺪﻩﺍﻡ
...
ﺩﺳﺘﯽ ﭘُﺮ ﺍﺯ ﮔﻨـﺎﻩ
ﭼﺸﻤﯽ ﭘُﺮ ﺍﺯ
ﺍﻣﯿـﺪ
ﺑﻤﺎﻧﻢ ﯾﺎ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ؟
- ۱ نظر
- ۲۹ مرداد ۹۲ ، ۲۲:۳۱
ﺧﺪﺍﯾـــــــــــــﺎ
ﮔﻔﺘﻢ ﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺯﺷﺖ ﺍﺳﺖ، ﻣﻬﻤﺎﻧﯽ ﺭﻓﺘﻦ...
ﺩﺳﺖ ﭘُﺮ ﺁﻣﺪﻩﺍﻡ
...
ﺩﺳﺘﯽ ﭘُﺮ ﺍﺯ ﮔﻨـﺎﻩ
ﭼﺸﻤﯽ ﭘُﺮ ﺍﺯ
ﺍﻣﯿـﺪ
ﺑﻤﺎﻧﻢ ﯾﺎ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ؟
یک عمر هر دردی به من دادی
حس میکنم عین نیازم بود..
جایی که افتادم به پای تو ..
زیبا ترین جای نمازم بود..
خدایا .....
من پشت کردم به همه دنیا تا رو به تو سجاده بندازم...
به دنبال ِ همراه ِ "اوّل" نیستم
این روزها اول ِ راه ، همه همراهند....
باید به دنبال ِ همراه ِ "آخر" گشت ...
به گیله مرد میگم : راز روزه در چیه ؟
گفت : پرنده ی چاق و چله زود شکار میشه ...
تا بخواد بخودش تکونی بده و با وزن زیادش پرواز کنه
کار از کار گذشته ! البته اگر بتونه پرواز کنه !
راز روزه و نخوردن در سبک تر شدن برای پروازه
ما نسل بوسه
های خیابانی هستیم…
نسل خوابیدن با اس ام
اس…
نسل دردو دل با غریبه
های مجازی…
نسل غیرت رو خواهر,روشنفکری رو دختر
همسایه…
نسل پول ماهانه,وی
پــ ی ان…
نسل عکسهای برهـ
ـنه بازیگران…
نسل جمله های کوروش
و شریعتی…
نسل ترس از رقص نور ماشین
پلیس…
نسل استرس های کنکور و
سکته های خاموش…
نسل
تنهایی,نسل سوخته…
یادمان باشد هنگامی که
دوباره به جهنم رفتیم مدام بگوییم:
یادش بخیر…دنیای ما هم
همینجوری بود
یادگرفتم
برای تنها پسری که زانومیزنم…
پسرم باشد...
آن هم برای بستن بند کفش هایش ...
گاهی آدم دلش میخواهد
کفش هایش را در بیاورد
و یواشکی
نوک پا، نوک پا، از خودش دور شود
دور
دور
دور ..
ای روزگار
من راههای نرفته بسیار دارم . . .
اما با تو یکی ، زیاد راه آمده ام . .
کـاش هر روز جـمعه بـود
آن وقـت می تـوانستـم
دلتـنگی هایـم را
بـر گردن غـروبـش بیـانـدازم ....
می خواهم یادت را طلاق دهم
ولی چکار کنم که از عهده
مهریه سنگین خاطراتت بر نمی آیم
حال ِ پستچی ای رو دارم که
به خودش نامه می ده...
نامه..............
نمی رسه...
روزی انسان ازپروردگار پرسید:
خدایا اگرهمه چیز در سرنوشت ما نوشته شده است پس
آرزو کردن ما چه فایده ای دارد؟پروردگارخندید و گفت:شاید من نوشته باشم
هرچه آرزو کرد
به دنیا آمد تا دختر کسی شود
ازدواج کرد تا همدم کسی شود
بچه دار شد تا
اما خودش
برای همه کسی شد
بیکس ماند......