یـا دیـوار هـای مـا مـوش نـدارنـد یـا مـوش هـا کـر شـده انـد ،
و نـمـی شـنـونـد صـدای نـالـه هـای پـر از بـغـضـم را . .
مـوش هـم مـوش هـای قـدیـم . .
- ۳ نظر
- ۲۰ فروردين ۹۲ ، ۰۰:۳۲
یـا دیـوار هـای مـا مـوش نـدارنـد یـا مـوش هـا کـر شـده انـد ،
و نـمـی شـنـونـد صـدای نـالـه هـای پـر از بـغـضـم را . .
مـوش هـم مـوش هـای قـدیـم . .
گاهی
یک
دوست
کاری میکند
که دلت بدجور
برای ” دشمنت ” تنگ میشود...
چگونه دست دلم را بگیرم ودر کنار
دلتنگیهایم قدم بزنم
در این خیابان
که پر از چراغ و چشمک ماشینهاست
...نه آقایان:
مسیر من با شما یکی نیست
از سرعت خود نکاهید
من آداب دلبری را نمی دانم...
اسم های مجــازی
تصویر های مجــــازی
مشخصات مجــــازی
و در بین این همه چیزهای مجازی
تنـــها یک چیز حقیقت دارد
تنـــهایی “ من و تـــو ” …
کاش به جای جدا کردن دخترا از پسرا ، یکی میومد لاشیارو از بقیه جدا می کرد
میـدونی بن بسـتــــــ| زنـدگی کـجـاست ؟؟؟
جــایــی کـه ...
نـه حـــق خــواسـتن داری
نـه تــوانــایـی فـــرامــوش کـــردن
یه زمانی می گفتن از تو چشماش میشه فهمید
راست میگه یا دروغ ...
اما حالا دیگه اینقدر توانمند شدن بعضیا
که با چشمشونم دروغ میگن ...
زخـم هایـم به طـعـنـه می گویند :
دوســتانـت چه قدر بــانـمکند ....
به
بعضیا که میگن بیا "هم قدم" بشیم
باید گفت
عزیزم "هم قد" من نیستی که
بخوای با هم "هم قدم" بشیم...
زنـــــدانی
تقویم شـــــــــــــده ام
هر روز ضربدر مـــــــــــــی زنم بر روی دیـــــــــــــــــــــــ
ـوارش
البته نمی دانم تا کــــــــــــــی باید روز ها را
ســـــــــیاه کنم
بیـــا دیـــگــر...
شایــد این آخـــرین ســالنــامــه ام باشـــد ...!
چقدر تغییـــر زیباست
اما متاسفانه...
بعضی ها عــــــوض
میشوند....
بعضی ها
عــــــوضـــــی ...
و بعضی ها هم عــــــوضـــــی
تــــــــــــــــــر...
خاطره نه سر دارد و نه ته ...
بی هوا می آید تا خفه ات کند
می رسد گاهی وسطِ یک فکر، وسطِ خیابان
سردت می کند
... داغت می کند....
رگِ خوابت را بلد است ....زمینت میزند...
خاطره تمام نمی
شود ....تمامت می کند
تنهایی یعنی یکی ر و از ته دل دوست داشته باشی
اما مطمئن با شی که اون دوستت نداره
تنهای یعنی همه عشقتو... زندگیتو پای یه نفر بذاری
اما اون به یه بهونه کوچیک...تنهات بذاره و بره...