به
بعضیا که میگن بیا "هم قدم" بشیم
باید گفت
عزیزم "هم قد" من نیستی که
بخوای با هم "هم قدم" بشیم...
- ۰ نظر
- ۱۸ فروردين ۹۲ ، ۲۲:۳۴
به
بعضیا که میگن بیا "هم قدم" بشیم
باید گفت
عزیزم "هم قد" من نیستی که
بخوای با هم "هم قدم" بشیم...
زنـــــدانی
تقویم شـــــــــــــده ام
هر روز ضربدر مـــــــــــــی زنم بر روی دیـــــــــــــــــــــــ
ـوارش
البته نمی دانم تا کــــــــــــــی باید روز ها را
ســـــــــیاه کنم
بیـــا دیـــگــر...
شایــد این آخـــرین ســالنــامــه ام باشـــد ...!
چقدر تغییـــر زیباست
اما متاسفانه...
بعضی ها عــــــوض
میشوند....
بعضی ها
عــــــوضـــــی ...
و بعضی ها هم عــــــوضـــــی
تــــــــــــــــــر...
خاطره نه سر دارد و نه ته ...
بی هوا می آید تا خفه ات کند
می رسد گاهی وسطِ یک فکر، وسطِ خیابان
سردت می کند
... داغت می کند....
رگِ خوابت را بلد است ....زمینت میزند...
خاطره تمام نمی
شود ....تمامت می کند
تنهایی یعنی یکی ر و از ته دل دوست داشته باشی
اما مطمئن با شی که اون دوستت نداره
تنهای یعنی همه عشقتو... زندگیتو پای یه نفر بذاری
اما اون به یه بهونه کوچیک...تنهات بذاره و بره...
سـاعـتـهــا زیـر دوش
مـیـنـشـیـنـی بـه کـاشـی هـای حـمـام خـیـره مـیـشـوی ...
غـذایـت را ســرد مـیـخـوری ...
نـاهـار را نـصـفـه شـب،
صـبـحـانـه را شـام
در سینهام دوباره غمی جان گرفته است
« امشب دلم به یاد شهیدان گرفته است »
تا لحظهای پیش دلم گور سرد بود
اینک به یمن یاد شما جان گرفته است
شاید میان این همه
" نامردی " باید
شیطان را بستائیم که " دروغ
" نگفت
جهنم را به جان خرید
اما " تظاهر " به دوست
داشتن آدم نکرد
این روزها زیــــــــادی ساکت شــــــــــده ام
نمی دانــــــم چـــــــرا حرفــــــــهایم
به جـــــــــــــای گلو
از چشمهایم بیرون می آیند
بچــه تــر از حــالا کــه بودیــــم
میگفتــــن خــــدا نــه مــی خوره
، نــه مــی پوشــه ، نــه منـــزل داره
..
کمــی بزرگتـــر که شدیــم
چند روز پیش که تو خیابونای تهران راه میرفتم به ماشینای مدل بالا که توشون راحت نشسته بودن و پز میدادن نگاه میکردم که
یه امبولانس قبرستون از بغلم رد شد
رو شیشش نوشته بود :تاحالا فکر کردی اخرین مدل ماشینی که
سوار میشی چیه؟؟؟
زورنزن
مسافرخودمی رفتم تو فکر تو دلم گفتم میدونم مسافر توام اونا هم میدونن؟؟؟؟
آهســته بیا
چیــزی هم ننــویس
نــظر هم نگــذار
همــان که بخــوانــی بــس است
مــن به بــیمحــلی های آدمــها عــادت دارم
سرم را نه ظلم می تواند خم کند
نه مرگ
نه ترس
سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم می شود مادرم
از اعماق وجودم اعتقاد دارم که هر روز، روز توست. ..
پ.ن : منتظر روزیم که دستانت رو ببوسم مادرم فاطمه س
دلم می گیرد ... وقتی می بینم او هست ...
من هم هستم ...
اما " قسمت" نیست ...